درباره دلیل این حادثه اطلاعاتی در دسترس نیست، اما بیشک رقبای ترک و عرب را خوشحال کرده اســت. یکی دو سال پیش، از غلامحسین سلیمانی - بنیانگذار کاله - شنیدم که خط تولید کاله را به عــراق برده؛ وقتی از او پرســیدم چرا صادرات نکردید و در کشوری که امنیت ندارد کارخانه دایــر کردید، گفت: از دام بیثباتی در سیاســتگذاری و نوسان غیرقابل پیشبینــی ارز در ایران و تله تعرفه در کشــور عراق فرار کردم.
صادرات آنقدر گرفتاری دارد که ریسک سرمایهگذاری در عراق ناامن را پذیرفتم و قید صادرات را زدم. وی حدود 100 میلیون دلار سرمایه به عراق برده بود و اطمینان داشت بازار را تصاحب خواهد کرد. چند ســال بعد در سفر به عراق موفقیتهای کاله را حتی از آنچه آقای سلیمانی پیشبینی کرده بود بیشتر دیدم و همه جا با غــرور از وی به عنوان یک کارآفرین نمونه ایرانی یاد کردم.
اینک، کاله در آتش ســوخته و پرسشــی که ذهن را آزار میدهد این است که تکلیف 100 میلیون دلار سرمایه سوخته شده چه میشود و کدام نهاد از کارآفرین ایرانی در خارج از مرزها حمایت میکند؟ هرچند معتقدم درستی سرمایهگذاری در عراق نیاز به بررسی دارد، اما یک چیز را خوب میدانم؛ که از یک سو سیاستهای اقتصادی ما کاملا علیه صادرات عمل میکند و از سوی دیگر در حالی که با عراق رابطه سیاسی خوبی داریم اما مناسبات اقتصادیمان مبتنی بر دیپلماسی نیســت.
اگر مدام در سیاستگذاری صادراتی تغییر رویه نمیدادیم و با کشــور عراق رابطه اقتصادی درستی تعریف میکردیم تا با ابزار تعرفه، صادراتمان را محدود نکنند، کارآفرینانی نظیر او ناچار به ایجاد کارخانه در عراق نمیشدند.
پیشــنهاد میکنم دولت در نشستی ویژه به بررســی ابعاد این حادثه بپــردازد. امیدوارم دولتمردان بتوانند راهــی برای احیای مجدد کاله در کربلا پیدا کنند. لطفاً نگذارید سرمایه ایرانی به این راحتی به خاکستر تبدیل شود!
/انتهای پیام
نظر شما